امپایر مووی

فیلم های عالی که در سال 2019 20 ساله می شوند

چهارشنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۸، ۱۱:۳۶ ق.ظ

سینما غیرقابل پیش بینی است ، مانند جهانی که آنقدر هدفش آینه سازی است ، غیرقابل پیش بینی است. بعضی از سالها در گوشواره قابل توجه به یاد دارد ، در حالی که برخی دیگر هستند که ترجیح می دهیم آنها را فراموش کنیم. اما هر چند وقت یکبار ، ستارگان برای کمک به هالیوود یکی از آن سالهای "خاطره انگیز" را به چیزی واقعاً فراموش نشدنی می چرخانند.

سال 1999 با یک تابلوی خیره کننده از ذهن برخی از جسورانه ترین فیلمسازان سینما ، سالی به یاد ماندنی برای فیلم ها نبود ، بلکه یکی آنقدر پوچ و مبهم بود که شاهکار نهایی را از یکی از بزرگترین نویسندگان سینما ، یک بازی تغییر داد / حماسه علمی تخیلی تعریف کننده نسل ، یک زن و شوهر از پایان های پیچ و تاب خم شدن ذهن ، و حداقل دو نسخه کلاسیک فوری به ژانر ترسناک که در همان مدت 12 ماه به سینماها ضربه می زند. در اینجا چند مورد از شاهکارهای سال 1999 آورده شده است که به خوبی می توانند در سال 2019 به کشف و یا بازنگری مجدد بپردازند ، زیرا با نزدیک شدن به بیستمین روز تولدشان.

باشگاه مبارزه
هنوز هم از Fight Club

با نزدیک شدن به قرن بیستم ، به نظر می رسید جامعه در حال چرخش بی وقفه در بحران هویت است. فقط مناسب است ، پس از آن ، سال 1999 سالی بود که Fight Club - بر اساس کارزار عجیب و غریب چاک پالاهنیوک از یک رمان پرفروش - راه خود را به سالن های تئاتر کشید و دنیا را ترک کرد و پرسید: "آیا در مورد تایلر داورد آگاهی داشتی؟"

قبل از دیدن فیلم ، طرفدار کتاب Palahniuk نبودید - یا اینکه پیچ سوم عمل مبارزاتی کلاهبرداری قبل از دیدن فیلم نابود شده بود - پاسخ به این سؤال احتمالاً خیر بود. برای رکورد ، این پیچ و تاب یکی از کتابهای ضبط است ، و دلیل بزرگی که (خواه شما راجع به Durden می دانستید یا نه) ، تماشای اقتباس Fight Club (کارگردانی دیوید فینچر) کارگردان بسیار جالب بود.

بخشی از کیفرخواست کیفر از فرهنگ سازمانی / مصرف کننده ، بخشی ساختارشکن اسطوره های مردانه مدرن ، و (اگر فقط سهوا) اکتشاف بخشی از امتیاز مرد سفید پوست ، فیلم فینچر نگاهی بدون زندانی به جامعه ای است که در آستانه بی ذهنیت خوردن خود زنده است. - و در نیاز ناامیدانه به هرج و مرج کمی. مقابله با ادوارد نورتون ، برد پیت و هلنا بنام کارتر با شگفت انگیز فریبنده ، آنارشی دقیقاً همان چیزی است که فینچر و خدمه آنرا با وحشیانه ، خونین ، شرارتان خنده دار و پرتحرک و لخت برهنه که همان Fight Club است تحویل می دهند. 20 سال بعد پر از شگفتی.

فضای اداری
هنوز هم از فضای اداری

گرچه این یک رویکرد به طرز چشمگیری متفاوت به موضوع می پردازد ، اما به نظر می رسد کمدی Office Acerbic Mike Judge Office Space از همان پارچه موضوعی مانند Fight Club بریده شده است. از این گذشته ، هر دو آنها با ماتریالیسم روح آور جامعه روبرو هستند ، و هر دو دنبال یک هواپیمای بدون سرنشین اداری چنان کشیده شده اند که ناامید می شوند تا راهی برای یافتن پیدا کنند.

به جای اینکه اجازه دهد روان شکسته خواب هیپنوتیزم او برای شروع یک انقلاب آنارشیستی کلاب مبارزه با زیرزمینی باشد ، شخصیت اصلی قاضی رویکرد کمی سرمایه داری نسبت به هرج و مرج شخصی به خود می گیرد - او دوستان خود را در یک طرح ثبت می کند تا شرکتی بی روح را که برای آن کار می کند از بین ببرد.

اگر فضای دفتر را دیده اید ، می دانید که چگونه این طرح به طرز خنده دار اشتباه می رود ، اما فیلم بیش از حد به دزد مورد توجه نیست. فیلم Judge نیز با محکوم کردن کاملاً فرهنگ سازمانی که کاملاً درخشان است ، محکوم نیست. در عوض ، قاضی با استفاده از تنظیمات و نقشه های فضای اداری ، چرخشی از یک فریاد نه چندان طنز ، خنده و با صدای بلند راجع به چگونگی تلاش شرکت ها و مصرف گرایی ، فردیت را بلعیده است. حتی در حین محکوم کردن فرهنگ ، Office Space نیز همان فیلم نادری است که بسیاری را نیز درک می کند ، بسیاری از افراد در سیستم گوارش شرکتی کاملاً رنج می برند. یکی از آنها ، خوب ، هیچ کس شما را مجبور به ماندن نمی کند.

خودی
هنوز هم از The Insider

انجام کار درست هرگز آسان نیست. این روزها ، به نظر می رسد سخت تر از هر زمان دیگری نه تنها انجام دادن درست ، بلکه دانستن اینکه کار درستی است برای شروع چیست. در حالی که ما می خواهیم در سال 1999 با عینک های گل رز به گذشته نگاه کنیم و وانمود کنیم چیزها متفاوت از این هستند ، حقیقت این نبرد برای دیدن مردم ایستادن و انجام کار صحیح از زمان طلوع آفتاب انسان باران است ، و فقط ادامه خواهد یافت خشم در میان آینده تاریک انسان. آن مبارزات بی انتها - و عواقب غالباً غیرقابل پیش بینی از اقدام واقعاً - در مرکز درام مهیج دلخراش مایکل مان است The Insider ، و فقط یکی از دلایلی است که این تریلر محکم ، شیک و پارانوئید تا این حد عمیق طنین می زند.

برای کسانی که آن را ندیده اند ، خودی (The Insider) داستان واقعی باورنکردنی شیمیدان تحقیق جفری ویگاند (راسلو کرو که هرگز بهتر نیست) را دنبال می کند که در 60 دقیقه رفت تا Big Tobacco را از سر ببرد ، فقط برای دیدن نتیجه زندگی ناخوشایندش. به عنوان یک فیلم ، The Insider یک هیجان انگیز سفید پوست در مورد فساد ، تمامیت روزنامه نگاری و هزینه انجام کار درست است که برای آخرین عملکرد عالی آل پاچینو اتفاق می افتد ، و نوبتی از کرو است که باید برای او اولین اسکار خود را به دست آورد. . این همچنین یک درام جدی و تأثیرگذار در مورد پاسخگو بودن قدرتمند در برابر سوء رفتار شرکت های شیطانی است که باعث می شود The Insider ارزش تجدیدنظر در این زمینه را داشته باشد

برای کسانی که خود را در میان مبارزان می شمارند.

ماتریکس
هنوز هم از ماتریس

اکنون تصور تقریبا غیرممکن است ، اما قبل از انتشار The Matrix ، تقریبا هیچ کس نمی دانست که Wachowskis چه جهنمی است. به هر حال آنها فقط دو فیلم به نام خود داشتند و یکی از آنها - ترسناک ترین بازیگر Stallone / Banderas کاملاً وحشتناک - برای آنها فقط اعتبار فیلمنامه نویسی مشترک را به دست آورد. حتی محدوده فریبنده و جنجال برانگیز جنایات Bound ، همه اما بدون توجه به زمان آزادی از زندان رفت. لازم به گفتن نیست ، استثنائات برای پیروی از Wachowskis همه وجود نداشت - که به عنوان یک تلنگر عملی با فن آوری و اثرات محور با ویژگی Keanu Reeves صورتحساب است.

گفتن اینکه Wachowskis توجه هالیوود را به خود جلب کرد وقتی که در مارس 1999 ماتریکس در سالنهای تئاتر قرار گرفت ، یک امر کم اهمیت است. این تمام سیاره ای بود که واقعاً توجه کرد و آن توجه به خوبی بدست آمد. نه تنها ماتریس یک داستان سرسخت و شخصیت محور از انسان در مقابل فن آوری اجرا شده بود ، بلکه یک شاهکار بصری / معالجه / جهش رو به جلو بود که علمی را برای نسلی شکل می داد. این همچنین یک موفقیت خلاق و تجاری را ثابت کرد که Wachowskis هرگز نتوانست کاملاً آن را تکرار کند. آنها می توانند امیدوار باشند که قلب خود را بدانند که حتی 20 سال پس از انتشار آن ، ماتریکس احساس می کند مثل همیشه تازه و ژرف است ... و هنوز هم کاملاً شایسته آن "Whoa" است.

ماگنولیا
هنوز هم از ماگنولیا

کارگردان پل توماس اندرسون پس از تحویل گرفتن تکان دهنده های پشت به پشت با دو فیلم اول خود یعنی Hard Eight و Boogie Nights ، بسیاری از افراد را به عنوان اسکورسیزی بعدی درآورد. New Line Cinema پا به عرصه تولید پیگیری گذاشت و او یک فیلم هنری کم نظیر ، 37 میلیون دلاری را به دنبال آورد که در طی یک روز تنها - و الگوهای آب وهوایی در حال تغییر و تحولات - در طی یک روز تنها یک زندگی بی نظیر و بی نظیر زندگی را پشت سر گذاشت.

ساعت سه ساعت و هشت دقیقه با عقب در خانه ، ماگنولیا بلند پروازانه ترین و شخصی ترین پروژه اندرسون را تا به امروز مشخص کرد. این فیلمی است که دلهره کارگردان را برای ملودرامهای زیاد و یکدست ترکیب می کند و او را با ذکاوت برای قطعات با شکوه ست می کند و روایت های دقیقی را مشاهده می کند ، شخصیت های محور ، همه در برابر بوم به اندازه بیلبورد و برخورد با یک حس سرنوشتی تقریباً فوق طبیعی که به سختی در داستان های قبلی خود به چشم می خورد. فیلم های. نتیجه ، یک موزاییک kaleidoscopic یک فیلم است که ثابت کرد یکی از چالش برانگیزترین فیلم های سال 1999 و همچنین یکی از پر ارزش ترین های آن است. در بیستمین سالگرد خود ، یکی از بهترین های اندرسون است.

حس ششم
هنوز هم از حس ششم

از بین کلیه فیلمهای خارق العاده و خارق العاده ای که در 1999 منتشر شد ، کمتر کسی از تأثیر فرهنگی برخوردار بود که توسط هیجان انگیز فوق العاده طبیعی M. Night Shyamalan The Sixth Sense استفاده شد. داشتن یک چرخش ستاره از بروس ویلیس ، یکی از بزرگترین اجراهای کودک در تاریخ از هالی جوئل اسمانت و یک عقب ماندگی در ذهن ، شاهکار شیامالان زیر یک پرده رمز و راز وارد سینماها شد و تقریباً یک شبه به یک پدیده فرهنگی قانونی تبدیل شد که به خوبی پاکسازی شد. شمال نیم میلیارد دلار در گیشه ، شش نامزد جایزه آکادمی به دست آورد و نام خانوادگی مردی را که نوشت و کارگردانی کرد ، ساخت.

با گذشت سالها ، هالیوود - و خود شیامالان - بارها و بارها سعی در بازنشر تأثیر مهمی از روایت پیچیده فیلم نکرده است. از آنجا که دیدگاه شیامالان به طرز ماهرانه اجرا و آشکارا تحقق می یابد ، احساس ششم فقط در نتیجه عزت نفس رشد کرده است ، و تأثیر عاطفی سنگین فیلم هنوز هم به شما می رسد که آیا اسرار آن را می دانید یا نه. در حقیقت ، بخشی از سرگرم کننده برای بازنویسی The Sixth Sense در جستجوی سرنخ هایی است که شما سه یا چهار یا پنج بار اول را از دست داده اید. آنچه بیشتر از همه تحت تأثیر پیچ و تاب های فیلم و لرزهای ارواح قرار می گیرد این است که در اصل آن نیز یک درام مشاهده شده با حساسیت در مورد اندوه و گم شدن است و یک جوان مشکل آفرین برای یادگیری پذیرفتن بارهای هدیه ای که هرگز از او خواسته نشده است. این که شیامالان چنین درامهای متنوعی را در یک داستان واقعاً ناآرام و ناخوشایند قرار داده است ، همچنین باعث می شود که The Sixth Sense به عنوان افسانه ژانر تبدیل شود.

پروژه جادوگر بلر
هنوز هم از پروژه جادوگر بلر

صحبت از افسانه ژانر ، فقط یک هفته قبل از رسیدن Sixth Sense ، یکی دیگر از شیرینی های فوق العاده طبیعی هرچند کوچک اما بسیار کوچک و جالب در پروژه The Blair Witch Project به سینماها رسید. این فیلم بدون هیچ بودجه توسط سه دانشجوی فیلم که در هنگام فیلمبرداری مستند درباره یک افسانه شهری کوچک در جنگل گم می شوند ، درک و کارگردانی تازه واردان آن شد. با تلاش برای یافتن راه بازگشت به جامعه ، مشخص می شود که آنها تنها در جنگل تنها نیستند ، و ممکن است توسط خود جادوگر بلر به دام افتد.

در حالی که این کافی بود که یک فیلم ترسناک جالب به خودی خود بسازیم ، اینگونه بود که میریک و سانچز داستان خود را اعدام کردند و به بازار عرضه کردند که واقعاً باعث شد تا پروژه جادوگر بلر از هم جدا شود و تقریباً از هر فیلم تلخی که پیدا شده است قبل یا از آن ساخته شود. . کارگردانان اساساً بازیگران خود را در جنگل کنار می کشند ، روزانه حوادث شبح وار را برپا می کردند و مجری خود را داشتندبرای کسانی که خود را در میان مبارزان می شمارند. ماتریکس هنوز هم از ماتریس اکنون تصور تقریبا غیرممکن است ، اما قبل از انتشار The Matrix ، تقریبا هیچ کس نمی دانست که Wachowskis چه جهنمی است. به هر حال آنها فقط دو فیلم به نام خود داشتند و یکی از آنها - ترسناک ترین بازیگر Stallone / Banderas کاملاً وحشتناک - برای آنها فقط اعتبار فیلمنامه نویسی مشترک را به دست آورد. حتی محدوده فریبنده و جنجال برانگیز جنایات Bound ، همه اما بدون توجه به زمان آزادی از زندان رفت. لازم به گفتن نیست ، استثنائات برای پیروی از Wachowskis همه وجود نداشت - که به عنوان یک تلنگر عملی با فن آوری و اثرات محور با ویژگی Keanu Reeves صورتحساب است. گفتن اینکه Wachowskis توجه هالیوود را به خود جلب کرد وقتی که در مارس 1999 ماتریکس در سالنهای تئاتر قرار گرفت ، یک امر کم اهمیت است. این تمام سیاره ای بود که واقعاً توجه کرد و آن توجه به خوبی بدست آمد. نه تنها ماتریس یک داستان سرسخت و شخصیت محور از انسان در مقابل فن آوری اجرا شده بود ، بلکه یک شاهکار بصری / معالجه / جهش رو به جلو بود که علمی را برای نسلی شکل می داد. این همچنین یک موفقیت خلاق و تجاری را ثابت کرد که Wachowskis هرگز نتوانست کاملاً آن را تکرار کند. آنها می توانند امیدوار باشند که قلب خود را بدانند که حتی 20 سال پس از انتشار آن ، ماتریکس احساس می کند مثل همیشه تازه و ژرف است ... و هنوز هم کاملاً شایسته آن "Whoa" است. ماگنولیا هنوز هم از ماگنولیا کارگردان پل توماس اندرسون پس از تحویل گرفتن تکان دهنده های پشت به پشت با دو فیلم اول خود یعنی Hard Eight و Boogie Nights ، بسیاری از افراد را به عنوان اسکورسیزی بعدی درآورد. New Line Cinema پا به عرصه تولید پیگیری گذاشت و او یک فیلم هنری کم نظیر ، 37 میلیون دلاری را به دنبال آورد که در طی یک روز تنها - و الگوهای آب وهوایی در حال تغییر و تحولات - در طی یک روز تنها یک زندگی بی نظیر و بی نظیر زندگی را پشت سر گذاشت. ساعت سه ساعت و هشت دقیقه با عقب در خانه ، ماگنولیا بلند پروازانه ترین و شخصی ترین پروژه اندرسون را تا به امروز مشخص کرد. این فیلمی است که دلهره کارگردان را برای ملودرامهای زیاد و یکدست ترکیب می کند و او را با ذکاوت برای قطعات با شکوه ست می کند و روایت های دقیقی را مشاهده می کند ، شخصیت های محور ، همه در برابر بوم به اندازه بیلبورد و برخورد با یک حس سرنوشتی تقریباً فوق طبیعی که به سختی در داستان های قبلی خود به چشم می خورد. فیلم های. نتیجه ، یک موزاییک kaleidoscopic یک فیلم است که ثابت کرد یکی از چالش برانگیزترین فیلم های سال 1999 و همچنین یکی از پر ارزش ترین های آن است. در بیستمین سالگرد خود ، یکی از بهترین های اندرسون است. حس ششم هنوز هم از حس ششم از بین کلیه فیلمهای خارق العاده و خارق العاده ای که در 1999 منتشر شد ، کمتر کسی از تأثیر فرهنگی برخوردار بود که توسط هیجان انگیز فوق العاده طبیعی M. Night Shyamalan The Sixth Sense استفاده شد. داشتن یک چرخش ستاره از بروس ویلیس ، یکی از بزرگترین اجراهای کودک در تاریخ از هالی جوئل اسمانت و یک عقب ماندگی در ذهن ، شاهکار شیامالان زیر یک پرده رمز و راز وارد سینماها شد و تقریباً یک شبه به یک پدیده فرهنگی قانونی تبدیل شد که به خوبی پاکسازی شد. شمال نیم میلیارد دلار در گیشه ، شش نامزد جایزه آکادمی به دست آورد و نام خانوادگی مردی را که نوشت و کارگردانی کرد ، ساخت. با گذشت سالها ، هالیوود - و خود شیامالان - بارها و بارها سعی در بازنشر تأثیر مهمی از روایت پیچیده فیلم نکرده است. از آنجا که دیدگاه شیامالان به طرز ماهرانه اجرا و آشکارا تحقق می یابد ، احساس ششم فقط در نتیجه عزت نفس رشد کرده است ، و تأثیر عاطفی سنگین فیلم هنوز هم به شما می رسد که آیا اسرار آن را می دانید یا نه. در حقیقت ، بخشی از سرگرم کننده برای بازنویسی The Sixth Sense در جستجوی سرنخ هایی است که شما سه یا چهار یا پنج بار اول را از دست داده اید. آنچه بیشتر از همه تحت تأثیر پیچ و تاب های فیلم و لرزهای ارواح قرار می گیرد این است که در اصل آن نیز یک درام مشاهده شده با حساسیت در مورد اندوه و گم شدن است و یک جوان مشکل آفرین برای یادگیری پذیرفتن بارهای هدیه ای که هرگز از او خواسته نشده است. این که شیامالان چنین درامهای متنوعی را در یک داستان واقعاً ناآرام و ناخوشایند قرار داده است ، همچنین باعث می شود که The Sixth Sense به عنوان افسانه ژانر تبدیل شود. پروژه جادوگر بلر هنوز هم از پروژه جادوگر بلر صحبت از افسانه ژانر ، فقط یک هفته قبل از رسیدن Sixth Sense ، یکی دیگر از شیرینی های فوق العاده طبیعی هرچند کوچک اما بسیار کوچک و جالب در پروژه The Blair Witch Project به سینماها رسید. این فیلم بدون هیچ بودجه توسط سه دانشجوی فیلم که در هنگام فیلمبرداری مستند درباره یک افسانه شهری کوچک در جنگل گم می شوند ، درک و کارگردانی تازه واردان آن شد. با تلاش برای یافتن راه بازگشت به جامعه ، مشخص می شود که آنها تنها در جنگل تنها نیستند ، و ممکن است توسط خود جادوگر بلر به دام افتد. در حالی که این کافی بود که یک فیلم ترسناک جالب به خودی خود بسازیم ، اینگونه بود که میریک و سانچز داستان خود را اعدام کردند و به بازار عرضه کردند که واقعاً باعث شد تا پروژه جادوگر بلر از هم جدا شود و تقریباً از هر فیلم تلخی که پیدا شده است قبل یا از آن ساخته شود. . کارگردانان اساساً بازیگران خود را در جنگل کنار می کشند ، روزانه حوادث شبح وار را برپا می کردند و مجری خود را داشتند...

فیلم های هنری چالش برانگیز ، مبهم و مبهم - همچنان به آهنگ های قهوه ای خنده دار ، اعدام شده و استادانه و دارای قوسی جنسی Eyes Wide Shut ، دکمه های فراتر از مزار را فشار می دادند.

بر اساس رمان Traumaovelle در سال 1926 ، این فیلم از مردی پیروی می کند که پس از یک افشاگری تکان دهنده از همسرش ، روی یک ادیسه خطرناک و شبانه دوسو جنسی و عذاب اخلاقی قرار می گیرد. نه ، این جمع بندی کاملاً نشانگر قدرت مبهم کابوس بدخیم و نیمه سورئالیستی کوبریک نیست. این سؤالات شخصی پیچیده را که توسط زن و شوهر موردنظر مورد کاوش قرار گرفته است (درخشان ترامپ و تام کروز و نیکول کیدمن به تصویر کشیده است) نیز مطلع نمی کند. همچنین مقدار خون ، عرق و اشک های تولید شده در تولید شکنج آور ، دو و نیم سال فیلم ، تقسیم نمی شود. در حالی که ما ممکن است هرگز شاهد برش نهایی کوبریک از درام وابسته به عشق شهوانی او باشیم (که توسط MPAA به NC-17 تلقی شده و پس از گذشت او را به یاد می آوریم) ، Eyes Wide Shut که در سال 1999 به سینماها افتاد ، یک اثر نهایی فراموش نشدنی است که ارزش آن را دارد که بحث کند ، بحث کند ، تماشا کند ، و بازنویسی

South Park: Bigger ، Long & Uncut
هنوز هم از Bigger ، Long & Uncut

در دهه‌هایی که تلویزیون به خانوارهای آمریکایی حمله کرده است ، فیلمسازان تلاش کرده اند و اکثر آنها نتوانسته اند نمایش تلویزیونی را با وقایع سینمایی تطبیق دهند. با این وجود چند موفقیت غیرمنتظره در این راه وجود داشته است ، و از آن مجموعه نمونه کوچک ، South Park: Bigger ، Longe & Uncut - اقتباس موسیقیایی از Trey Parker و Matt Stone از سری انیمیشن های عجیب و غریب ، پوچ و پوچ آنها - به عنوان یکی از این فیلم ها استفاده می شود. بهترین.

این ارتباط زیادی با این واقعیت دارد که پارکر و استون قصد ندارند دوباره چرخ را با اولین سرمایه گذاری روی پرده بزرگ ساوت پارک ، دوباره نوآوری کنند ، فیلم خود را با گفتگوی پلید ، فیلم های دیدنی فک کننده ، و تفسیر اجتماعی سوراخ کنند. سریال طولانی مدت خود را یکی از خشن ترین فن های تلویزیون بدست آورد. به طریقی ، Bigger ، Longe & Uncut می نویسد که این دوبله مرزهای طعم خوب را حتی از استانداردهای معتبر خود نیز بالا می برد. درست است که ، فیلم احساس بزرگتر ، کثیف تر و پرتحرک تر از هر چیزی را که پارکر و استون قبلاً انجام داده بودند ، و احتمالاً حتی بعد از آن بود.

برخلاف اکثر اقتباس از برنامه های تلویزیونی ، South Park: Bigger ، Longe و Uncut موفق می شود هرگز مانند نسخه گسترده سریال های نیم ساعته احساس نشود. در عوض ، فیلم سازندگانش را می بیند که در سالهای نوری فراتر از برنامه تلویزیونی ، در مقیاس بصری مشغول به کار هستند و فیلمی را به نمایش می گذارند که حتی در حالی که درگیر انیمیشن خشن سبک است که از آن الهام گرفته است ، چشم را خیره می کند. این پارکر و استون همه این موارد را مدیریت می کنند ، در حالی که تعداد معدودی از نمایش را نیز متوقف می کنند ، اعداد موسیقی نامزد اسکار را فقط احساس می کند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۱۲/۰۷
مهسا رسولی